//= $monet ?>
دیک بزرگ یک مرد با اعتماد به نفس چقدر با لذت در گربه او پرواز می کند! جوجه فکر می کرد که دقیقاً سکس سختی خواهد داشت، و رفیقش برای او چنین لعنتی آماده کرد. او فقط او را گرفت و تقریباً به حدی لعنتش کرد که نبضش را از دست داد، تا مردم قهرمان ما را به یاد بیاورند. از این گذشته ، ممکن است این دختر به او بازگردد و دوباره آرزوی اتحاد گرم با آن مرد را داشته باشد.
بانو به نظر می رسد طولانی مدت ناراضی پیاده روی کند، در صورتی که به همین راحتی با پسر و دخترش توانسته بود به چنین رابطه جنسی برود، در حالی که خودش آنها را به این امر متمایل کرده است. پسر گیج نشد، از سوراخ کلید متوجه شد که مادر و خواهر چه می کنند، تصمیم گرفت فرصت را از دست ندهد و به آن ملحق شد. به خصوص که قبلاً عکس های خانوادگی را نگاه کرده بود و برانگیخته شده بود. سوء استفاده نکردن از فسق خانواده اش گناه بود.
اوه ..... نمی توانم حیله گری کنم ..... ناراضی