//= $monet ?>
برادر شوخی کرد و خواهر از یک شوخی کاملاً بی گناه دلخور شد. و با لگد وارد توپ شد. حداقل مادرشان درست بود - دخترش را به جای او گذاشت. درست است، بگذارید زانو بزند و بمکد - او متوجه شد که چقدر اشتباه کرده است. خوب، وقتی پسر شروع کرد مانند یک فاحشه او را روی خرقه اش بالا کشید، مادر فهمید که وظیفه آموزشی او تمام شده است. حالا یک عوضی دیگر در خانه بود.
پسری به دوست دخترش اجازه داد پیش یک آقا پولدار برود. بابای سیاه پوست به او 20000 دلار پیشنهاد داد تا به مدت یک ماه به هوس های او عمل کند. کدام دختر عادی این را رد می کند؟ هر شوهری او را می فرستد تا پولی به دست بیاورد - به او اجازه دهید کارش را انجام دهد. بالاخره او یک جوجه است.
یانچیک برو سنگ